طیف . [ طَ ] (ع اِ) خشم . غضب . || جنون . دیوانگی . || خیال . خیالة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیکر خیالی محسوس غیرقابل لمس . شبح . صورت که به خواب بینند. (السامی )(مهذب الاسماء). || وسوسه . و منه : اذا مسهم طیف من الشیطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بداندیشی . || شکل حاصل از تأثیر مغناطیس بر براده های آهن و الوان حاصل از تجزیه ٔ نور. رجوع به طیف شمس و طیف نور و طیف مغناطیسی شود. || (مص ) آمدن خیال در خواب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نموده شدن خیال در خواب . (زوزنی ). || گرد چیزی گردیدن . لغة فی الطوف ، مطاف مثله فیما. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.